یادم تو را فراموش

ساخت وبلاگ

زندگی چیز عجیب غریبی است. سالیان سال پیش وقتی عاشق کسی شده بودم و مدام دست رد به سینه‌ام می‌زد با خودم گمان می‌کردم او نمی‌داند که من می‌توانم با نیروی عشقم همه‌چیز را تغییر بدهم و هوف عجیب آدم سمج و لجبازی است. تقلا می‌کردم زمان بیشتری از او بگیرم و خودم را به سمت و سویی تغییر بدهم که مطلوب اوست. از زمان و کار و زندگی‌ام می‌زدم تا او را در زندگی‌ام حفظ کنم. دخترکی ۲۱ ساله بودم آن‌وقت‌ها و جوان و جاهل. یادم تو را فراموش...
ما را در سایت یادم تو را فراموش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : almatavakollll بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1402 ساعت: 23:06